دل نوشته های توریسکه

گفتارنیک-رفتارنیک-کردارنیک

دل نوشته های توریسکه

گفتارنیک-رفتارنیک-کردارنیک

افسوس که هنوززنده ام

                

                                وخدایی که دراین نزدیکی است

 کارش عشقی است ماکه عمری درجهدبااوبودیم زندگی بخشیداوکه چون پیغمبرش پاک نهادبودبیش ازاین مجالش نداد،رفت واین دنیای پرازنیرنگهای رنگارنگ راباماتنهاگذاشت و برای اولین بارباعث شدبه یک نفرحسودیم بشه واون خودش بود.

خیلی خوب عیبی نداره ماکه عمریه داریم میسوزیم ذوب شدن هم پیشکش ذات پرحکمتش

 ماکه سنگدلی راپیشه خودساخته بودیم باجادوی عاطفه درهم شکستیم واین شایددوباره خواست خودش بودکه بابندزدنمان  زندگی اجباری رادوباره ازسربگیریم وامیدبه گوش چشمی داشته باشیم که شایدازبنداین دنیای ناخواسته رهایمان سازدوزجری که درقرآنش به بشریت هدیه داده بودبه سرانجام مرگی زیبادچارمان سازد.

                                                 زنده بودن افسانه است


آنچه مرگ خواندش خداازآن من است

این چنین گفت سرنوشت رادرطالعم

اوکه عمری درباورم بودگذشت

خندیدبراین بیچاره دنیا دوست ورفت

رفت وندانست چه برماگذشت

گذاشت مهرشقایق بردل،لاله راکشت ورفت

خنده هایش گاه گاهی آرامش است

مایه بدبختی این دل سرکش است

کاش آرامش جانم نبود

اجبارِزندگی کردن کارم نبود

اینچنین باورنداشتن حالم نبود

کفردین ودنیا گفتن درذاتم نبود

                                                         (توریسکه)  

 

                   ( امیدوارم دلاتون سنگ نشه اگرم سنگ بشه مثل دل من خردنشه )

نظرات 4 + ارسال نظر
منو می شناسی چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 15:16

سلام ممنون که این بار هم منو مثل دوستت پذیرفتی
می دونی پارسال شب یلدا یکی از بهترین دوستام و کشتن
بدون هیچ دلیلی می دونم درد تو از درد من سخت تر
اما می فهمم که ندیدن و نبودن یکی که خیلی دوسش داری
و برات یه دنیاست خیلی سخت من هنوز که هنوز براش گریه
می کنم و دلم آروم نمی شه دعا می کنم خدا بهت صبر بده

حسین اسدی چهارشنبه 11 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 20:15

سلام
ای ول دلنوشته.

لیلی شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 16:43

سلام عیدت با تاخیر چند روزه مبارک،خوبی؟ سلامتی؟
کم پیدا شدی؟ می دونی چیه هنوز هم که هنوز دلم بعضی وقتها خیلی بد جور می گیره و هیچ جوری هم آروم نمیشه
من وبلاگ قبلیم رو خیلی دوست داشتم اما یه اتفاقایی برام افتاد که
بهم پیشنهاد دادن که وبلاگ رو حذف کنم خیلی سخت بود خاطرات
زیادی با اون وبلاگ داشتم اما حیف تموم شد الان حالم گرفته اس
خسته ام از زندگی از دورویی آدمها باورت می شه تازه به این نگاه تو
رسیدم به اینکه بعضی ها حاضرند که هر کاری بکنن تا بهشون اعتماد
بکنی اما بعد زیر پاتو چنان خالی می کنن که هیچی نمی فهمی
دلم گرفته
راستی در مورد مسلک اهل حق خوشحال می شم
برام بگی می خوام تو برام بگی بخاطر اینکه از نزدیک
دیدیشون و عقیده هاشونو لمس کردی
زودتر بیا به امید آرامش زندگی
بدرود

لیلی جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:55 http://nazparvarde1980.blogfa.com

سلام کجایی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد